|
18 شهريور 1391برچسب:, :: 3:19 :: نويسنده : Minoo
هرگز تو را فرموش
نخواهم كرد حتي اگر مرا از ياد ببري
![]()
18 شهريور 1391برچسب:, :: 3:19 :: نويسنده : Minoo
یادمون باشه قولی رو که به کــــــــسی میدیم عمل کنیم . یادمون باشه هیچوقت کــــــــسی رو بیشتر از چند روز چشم به راه نذاریم چون امکان داره زیاد نتونه طاقت بیاره . یادمون باشه اگه کــــــــسی دوستمون داشت بهش نگیم برو نمیخوام ببینمت چون زندگیش رو ازش میگیریم
![]()
18 شهريور 1391برچسب:, :: 3:19 :: نويسنده : Minoo
نظر دبيران در مورد عشق: دبير ديني:عشق يك موهبت الهي است. دبير ورزش:عشق تنها توپي است كه اوت نمي شود. دبير شيمي:عشق تنها اسيدي است كه به قلب صدمه نمي زند. دبير اقتصاد:عشق تنها كالايي است كه از خارج وارد نمي شود. دبير ادبيات:عشق بايد مانند عشق ليلي ومجنون محور نظامي داشته باشد. دبير جغرافي:عشق از فراز كوه هاي آسيا تيري است كه بر قلب مي نشيند. دبير زيست:عشق يك نوع بيماري است كه ميكروب آن از چشم وارد ميشود
![]()
18 شهريور 1391برچسب:, :: 3:19 :: نويسنده : Minoo
امشب گريه ميكنم .گريه ميكنم برا تو براي خودم براي تموم اونايي كه خواستن گريه كنن نتونستن. برا ي تمام اون چيزي كه خواستي ونبودم خواستم وبودي. امشب گريه ميكنم به وسعت دريا به وسعت بيشه به وسعت دل عاشق.براي تو...براي تو....و به پاس احترام تمام تحقيرهايي كه از ديگران شنيدم وهنوز شكست نخوردم
![]()
18 شهريور 1391برچسب:, :: 3:19 :: نويسنده : Minoo
ديدي تا حالا اگر کسي رو دوست داشته باشي دلت نمياد اذيتش کني؟ دلت نمياد شيشه دلش رو با سنگ زخم زبون بشکني؟ دلت نمياد ازش پيش خدا شکايت کني حتي اگر بره و همه چيزو با خودش ببره... حتي اگر از اون فقط هاي هاي گريه ي شبانت بمونه و عطر اخرين نگاهش... حتي اگر بعد از رفتنش پيچک دلت به شاخه نازک تنهايي تکيه کنه ديدي؟هر گوشه و کنار شهر هر وقت کسي از کنارت رد ميشه که بوي عطرش رو ميده چه حالي ميشي؟ بر ميگردي و به اون رهگذر نگاه ميکني تا مطمئن بشي خودش نبوده
![]()
18 شهريور 1391برچسب:, :: 3:19 :: نويسنده : Minoo
Love مخفف عبارات Lake of sorrow (درياچه ي غم) Ocean of tears (اقيانوس اشك) Valley of death (دره مرگ) End of life (آخر زندگي)!
![]()
18 شهريور 1391برچسب:, :: 3:19 :: نويسنده : Minoo
رفتم از شهرت، تو را شيدا کنم اما نشد در دلت طوفان غم بر پا کنم اما نشد ديدم از چشمت به جای اشک باران می چکد خواستم با ناله ات سودا کنم اما نشد رفتی و اين بار هم ميل دلت با ما نبود خواستم پشت سرت غوغا کنم اما نشد بعد تو حتی زمين هم عاجزانه می گريست خواستم تقدير را رسوا کنم اما نشد گفتم اين جرم است خاموشی؛ فراموشی؛ سکوت خواستم تا با خدا دعوا کنم اما نشد باز هم روی غزل دلگير عادتهای توست خواستم بغض دلم را وا کنم اما نشد
![]()
18 شهريور 1391برچسب:, :: 3:19 :: نويسنده : Minoo
او تمام غنچه ها را چید و رفت های و هوی گریه را نشنید و رفت از تمام فصلها او کرد عبور با صدای خسته ای خندیدو رفت از اقاقی تا اقاقی راز داشت رازها در قلب من پاشید و رفت من برایش حرفهایی داشتم با تمام گرمیش لرزید و رفت از تبار لاله و آلاله بود بر دلم مشتی نمک پاشید و رفت با تمام اشکهایش سوختم اشک را بر گونه هایم دید و رفت چون دل او با بیانش فرق داشت از برای حادثه ترسید و رفت در دلم شوری به پاشد چون که او خاطراتش را به من بخشید و رفت
![]() ![]() |