|
18 شهريور 1391برچسب:, :: 3:19 :: نويسنده : Minoo
او تمام غنچه ها را چید و رفت های و هوی گریه را نشنید و رفت از تمام فصلها او کرد عبور با صدای خسته ای خندیدو رفت از اقاقی تا اقاقی راز داشت رازها در قلب من پاشید و رفت من برایش حرفهایی داشتم با تمام گرمیش لرزید و رفت از تبار لاله و آلاله بود بر دلم مشتی نمک پاشید و رفت با تمام اشکهایش سوختم اشک را بر گونه هایم دید و رفت چون دل او با بیانش فرق داشت از برای حادثه ترسید و رفت در دلم شوری به پاشد چون که او خاطراتش را به من بخشید و رفت
نظرات شما عزیزان: ![]()
![]() |